آیه 90 سوره یونس
<<89 | آیه 90 سوره یونس | 91>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما بنی اسرائیل را از دریا گذرانیدیم پس آنگه فرعون و سپاهش به ظلم و ستمگری آنها را تعقیب کردند تا چون هنگام غرق فرعون فرا رسید گفت: اینک من ایمان آوردم که حقّا جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان دارند خدایی در عالم نیست و من هم از مسلمانان و اهل تسلیم فرمان او هستم.
وبنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش آنان را از روی ستم و تجاوز دنبال کردند تا هنگامی که بلای غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز همان که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، نیست و من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] هستم.
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم، پس فرعون و سپاهيانش از روى ستم و تجاوز، آنان را دنبال كردند، تا وقتى كه در شُرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويدهاند، نيست، و من از تسليمشدگانم.»
ما بنىاسرائيل را از دريا گذرانيديم. فرعون و لشكريانش به قصد ستم و تعدى به تعقيبشان پرداختند. چون فرعون غرق مىشد گفت: ايمان آوردم كه هيچ خداوندى جز آن كه بنىاسرائيل بدان ايمان آوردهاند نيست، و من از تسليمشدگانم.
(سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا [= رود عظیم نیل] عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جاوزنا: جواز: عبور كردن. جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ : عبور داديم بنى اسرائيل را.
بغيا: بغى در اينجا ، ظاهرا برترى طلبى است و «عدوا» ، به معنى تجاوز و ظلم است.
غرق: غرق (بر وزن شرف): فرو رفتن در آب، و نيز فرو رفتن در نعمت.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ «90»
وما بنىاسرائيل را از دريا عبور داديم. در حالى كه فرعون ولشكريانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال مىكردند تا چون غرقاب فرعون را فراگرفت گفت: ايمان آوردم كه معبودى نيست جز همان كه بنىاسرائيل به او ايمان آوردهاند و من ازتسليمشدهگانم.
جلد 3 - صفحه 616
نکته ها
مراد از «بحر»، در اين آيه، همان رودخانهى درياگونه نيل است. عبور از آن، به فرمان الهى بود كه به موسى عليه السلام فرمان داد عصايش را به رود نيل بزند، آب شكافته و كف دريا خشك شد و موسى و همراهانش از آن عبور كردند.
توبه كردن و ايمان آوردن هنگام مرگ، بىاثر است. چنانكه مىفرمايد: «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» «1» توبهى خلافكارانى كه در آستانهى مرگ توبه و اظهار پشيمانى مىكنند، پذيرفته نيست.
پیام ها
1- در مبارزه با طاغوتها، به خدا توكل كنيم كه ما را تنها نمىگذارد. جاوَزْنا ...
2- در نظام هستى، همهى امور با ارادهى خداست. «جاوَزْنا، أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ»
3- دعاى پيامبران سرانجام مستجاب مىشود. «أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ»
4- فرعون كه مىخواست موسى را براندازد، «2» خودش نابود شد. «أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ» چراغى را كه ايزد برفروزد هرآنكس پف كند ريشش بسوزد
5- مستكبران، روزى به عجز و لابه خواهند افتاد. «قالَ آمَنْتُ»
6- مستكبرانى چون فرعون، لحظهى مرگ، مؤمن و مسلمان مىشوند، ولى ديگر چه سود! «آمَنْتُ»
7- ضربهها و حوادث تلخ، پردههاى غفلت را كنار مىزند. «آمَنْتُ»
8- قدرتهاى غيرالهى، تار عنكبوتى بيش نيستند و روزى تسليم مىشوند. قالَ ... أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
«1». نساء، 18.
«2». فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً اسراء، 102.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 617
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (90)
پس از آن مآل و عاقبت فرعون و فرعونيان را بيان فرمايد:
ج5، ص 387
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ: و عبور داديم بنى اسرائيل را از دريا به سلامت به اينكه خشك گردانيديم دريا را و دوازده طريق به عدد اسباط هويدا و در نهايت آسانى گذشتند. فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ: پس پيروى نمودند بنى اسرائيل را فرعون و فرعونيان. بَغْياً وَ عَدْواً: از روى سركشى و دشمنى براى اذيت و آزار آنان.
شرح حال- بطور اجمال آنكه: چون خداى تعالى اراده فرمود هلاك فرعون و فرعونيان را، به امر الهى بنى اسرائيل تمام حلى و حلل قبطيان را به عنوان عروسى از آنها اخذ، و شبانگاه حركت نمودند. حق تعالى آن شب را دراز و خواب را بر قبطيان مسلط، و هر خانهاى از آنان دو و سه بچه بمرد. روز، مشغول به دفن آنها تا شب شد، غافل از سبطيان، و ايشان ششصد و بيست هزار مرد بودند غير از جوانان و پيران به اتفاق موسى و هارون. روز دوم قبطيان به فكر سبطيان، و تمام خانههاى ايشان را خالى يافتند. فرعون را خبردار، با صد هزار نفر سوار با لباس سياه و اسبان سياه و هفتصد هزار مرد مسلح به تعاقب موسى شتافتند. وقتى رسيدند كه سبطيان به كنار دريا وارد، قوم موسى، از جلو دريا، و از عقب لشگر فرعون؛ مضطرب شده، حضرت موسى عصا به دريا، شكافته، دوازده راه خشك هويدا، قوم موسى داخل شدند. فرعون كنار دريا، مشاهده، دانست آيات الهى است، بترسيد. قومش گفتند: بايد داخل شد. فرعون گفت: نشايد، و بر اسب فحل سوار بود. به امر الهى، جبرئيل بر ماديانى سوار از پيش فرعون حركت، اسب فرعون به راه افتاد، لشگر، تابع و همگى وارد تا به آخر، خواستند خارج شوند، به قدرت كامله سبحانى آبها به هم آمد.
حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ: تا رسيد فرعون را غرق به آب، و يقين نمود به هلاكت و عذاب. قالَ آمَنْتُ: گفت ايمان آوردم و تصديق كردم. أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ: بدرستى كه نيست خدائى مگر آن خدائى كه ايمان آوردهاند به او بنى اسرائيل. وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ: و من از مسلمانان هستم.
تبصره- چون ايمان فرعون به الجاء و اضطرار بود نه به حال اختيار، لذا منتفع و مفيد براى او واقع نشد، و توبه در وقت نزول عذاب مقبول درگاه الهى
ج5، ص 388
نيست، چنانچه روايت هم وارد شده: تفسير برهان «1»- ابن بابويه به اسناد خود روايت نموده از ابراهيم بن محمد همدانى كه از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم به چه علت غرق فرمود خدا فرعون را و حال آنكه بتحقيق ايمان آورد به خدا و اقرار نمود به يگانگى او؟ حضرت فرمود: به جهت آنكه ايمان آورد وقت ديدن عذاب، و ايمان آوردن در وقت ديدن عذاب مقبول نيست، و اين حكم الهى است در سلف و خلف لقوله «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ» «2» «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا» «3» و آيات ديگر.
2- آنكه صدور اين كلمه از فرعون بر وجه اخلاص، اقرار به وحدانيت الهى نبود، بلكه براى دفع بليه وارده و نجات از غرقاب هالكه، لفظ توحيد را بر زبان جارى نمود بدون اعتقاد قلبى، لذا مؤثر واقع نشد.
3- آنكه اين اقرار از فرعون مبنى بر تقليد محض بود، لذا گفت: ايمان آوردم به خدائى كه بنى اسرائيل ايمان آوردند، كأنه اعتراف نمود به اينكه من خدائى را نمىشناسم، مگر آنكه شنيدهام از بنى اسرائيل اينكه براى عالم الهى باشد.
4- آنكه چون اقرار به توحيد فقط كافى نيست بلكه بايد منضم به نبوت باشد، لذا شهادت و ايمان فرعون به وحدانيت بدون اعتراف به نبوت موسى مقبول نيفتاد، مثل آنكه يكى از كفار اگر بگويد هزار مرتبه (اشهد ان لا اله الّا اللّه) ايمان او صحيح نيست، تا آنكه بگويد: (اشهد انّ محمّدا رسول اللّه) همچنين در اينجا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (90) آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (91) فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ (92)
ترجمه
و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس از پى رسيد ايشانرا فرعون و لشگريانش از روى ستم و تعدّى تا وقتى كه دريافت او را غرق گفت ايمان آوردم بآنكه همانا نيست خدائى مگر آنكس كه ايمان آوردند به او بنى اسرائيل و من از منقادانم
آيا اكنون و بتحقيق نافرمانى كردى پيش و بودى از فساد كنندگان
پس امروز بيرون مىاندازيم بدنت را تا باشى براى كسانيكه بعد از تو هستند نشانه قدرت و همانا بسيارى از مردم از نشانههاى قدرت ما بيخبرانند.
تفسير
در سوره بقره آيه و اذ فرقنا بكم البحر كيفيّت محيّر العقول شكافته شدن دريا براى بنى اسرائيل و عبور آنها و متابعت فرعون و لشگريانش و غرق شدنشان گذشت و در اينجا عيّاشى روايت نموده كه در موقع دخول در دريا اسب فرعون ترسيد و داخل نشد و جبرئيل براى فرعون ممثّل شد بصورت مردى كه سوار بر ماديانى بود و از دريا عبور كرد و اسب فرعون از دنبال او رفت و لشگريانش از پى او در آمدند و همه غرق شدند و مقصود آنها از متابعت بنى اسرائيل تعقيب ايشان بود براى ظلم و تعدّى و بنابراين بغيا و عدوا مفعول له ميباشند و محتمل است هر دو مصدر بمعنى اسم فاعل باشند يعنى در حاليكه باغيان و عاديان بودند و چون فرعون مشرف بغرق شدن گشت و آب دريا بر او احاطه نمود از كرده خود پشيمان شد و گفت ايمان آوردم بآنكه نيست معبود بحقّى جز آنكس كه ايمان آوردند به او پسران يعقوب و بنابراين كلمه انّه بفتح همزه و حذف باء جاره مفعول كلمه آمنت است و بعضى انّه بكسر قرائت نمودهاند و بنابراين جمله مستانفه است و مبيّن معنى آمنت و جمله و انا من المسلمين مؤكّد هر دو است لذا فيض ره فرموده يك معنى را سه مرتبه بسه عبارت تكرار كرد از حرص بقبول و قبول نشد چون بيجا بود و اگر بجا بود يكمرتبه كافى بود زيرا ايمان بايد در وقت اختيار باشد نه در حين الجاء و در آنحال بعضى گفتهاند خطاب از مصدر جلال باو رسيد كه آيا در اين زمان كه اختيار از دستت رفت ايمان ميآورى و حال آنكه نافرمانى نمودى پيش از اين و بودى از گمراهان و گمراه كنندگان و كلمه آلآن مركّب است از همزه استفهام كه براى انكار است و الف و لام تعريف و
جلد 3 صفحه 42
«آن» كه بمعنى زمان حاضر است و الف مبدّل به مدّ شده اگر چه نحاة كلمه را مبنى دانستهاند براى تضمّن معنى ال حضوريّه و الف و لام را زائده لازمه خواندهاند و در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چرا خدا فرعون را غرق نمود با آنكه ايمان آورد و اقرار بوحدانيّت حق نمود فرمود براى آنكه او ايمان آورد در وقتى كه عذاب را مشاهده نمود و ايمان در آنحال قبول نميشود و اين حكم الهى است در گذشته و آينده و چند آيه از قرآن تلاوت فرمود كه دلالت دارد بر آنكه ايمان بعد از نزول عذاب فائده ندارد و فرمود جهت ديگر آنكه او در آنحال بحضرت موسى استغاثه نمود و بخدا استغاثه نكرد و خداوند بآنحضرت وحى فرمود كه اجابت نكردى فرعون را براى آنكه خلق نكرده بودى او را و اگر بمن استغاثه كرده بود هر آينه اجابت ميكردم او را و فرعون از فرق تا قدم او در آهن بود كه پوشيده بود و چون غرق شد خداوند بدن او را بر زمين مرتفعى افكند تا براى مردم بعد از او علامت قدرت الهى باشد و به بينند او را كه با سنگينى آهن كه بايد زير آب برود بر زمين بلندى افتاده و بنابراين ننجّيك يعنى مىاندازيم ترا بر زمين بلندى چون نجوه بمعنى زمين مرتفع است اگر چه نجات بمعنى خلاص هم با اين معنى منافات ندارد و بعضى گفتهاند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هيچيك از قوم فرعون از دريا بيرون نيفتادند جز او كه خداوند به تنهائى بدن او را بساحل انداخت براى آنكه مردم به بينند او را بخوارى و مذلّت و بشناسند و شك نكنند در هلاك او و بدانند ادّعاء خدائى او بيجا بوده و از حال او عبرت گيرند ولى انصاف آنستكه نجات اگر بمعنى خلاص باشد كه معنى متعارف است تعلّق آن ببدن بىروح مناسب نيست مگر آنكه تعريضى باشد از خداوند بفرعون بمناسبت ايمان بيجاى او كه قابل چنين جزائى است براى شخص متكبّر كه ميخواهد از غير ممتاز باشد و ممكن است خدا خواسته باشد بكلّى او را مأيوس از درگاه خود نفرموده باشد لذا بدن او را از غرق نجات داده و بساحل افكنده و ميگويند تاكنون در موزه مصر محفوظ است و اين يكمرتبه از نجات است براى او و يكى از معجزات بزرگ قرآن است كه انصافا براى هيچ منصفى شك در حقّيت آن باقى نميماند و بنابراين مراد از آيه معجزه باقيه براى اثبات دين حقّ است و نيز قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه هر
جلد 3 صفحه 43
وقت جبرئيل بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل ميشد محزون و غمناك بود و از وقتى كه خدا فرعون را هلاك نمود باين حال بود تا وقتى كه آيه آلآن و قد عصيت را نازل نمود بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه خرّم و خوشحال بود آنحضرت باو فرمود هميشه كه نزد من ميآمدى محزون بودى تا اين وقت كه اين آيه را آوردى عرض كرد بلى وقتى خداوند فرعون را غرق كرد و گفت ايمان آوردم بآنكه خدائى نيست جز خدائى كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردند من از لجن دريا برداشته بدهن او فرو بردم و اين آيه را خواندم و اين كار را بدون امر خدا كردم و پس از آن ترسيدم كه او مشمول رحمت الهى شود براى اين ايمان و من معذّب شوم براى اين عمل تا الآن كه مأمور به ابلاغ اين آيه شدم بتو و مطابق با گفته من بفرعون بود ايمن گشتم از عذاب و دانستم كه خداوند راضى بقول و فعل من بوده و بنابراين آيه دوم مقول قول جبرئيل است كه خداوند براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حكايت نموده است و در هر حال چه كلام خدا باشد چه جبرئيل فعلا كلام خدا است و محتاج بتقدير قيل در صدر آنست يعنى گفته شد آيا الآن ايمان ميآورى كه عذاب نازل شده است. و آيات دالّه بر قدرت و عظمت حق و حقّيت دين اسلام بسيار است ولى بسيارى از مردم از آنها غفلت دارند و متوجّه نميباشند چون بقدرى سر گرم بزخارف دنياى دنى شدهاند كه بكلّى از ياد مبدء و معاد دور افتادهاند چه رسد بفكر در آن دو. و دريا گفتهاند بحر قلزم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جاوَزنا بِبَنِي إِسرائِيلَ البَحرَ فَأَتبَعَهُم فِرعَونُ وَ جُنُودُهُ بَغياً وَ عَدواً حَتّي إِذا أَدرَكَهُ الغَرَقُ قالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَت بِهِ بَنُوا إِسرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ المُسلِمِينَ (90)
و گذرانيديم ببني اسرائيل دريا را پس متابعت كرد آنها را فرعون و لشگر او از روي ظلم و عداوت تا زماني که غرق شد و ديد الآن هلاك ميشود گفت ايمان آوردم اينكه خدايي نيست جز آن خدايي که ايمان آوردند باو بني اسرائيل و من از مسلمين هستم.
شرح اينکه قضيه طبق اخبار وارده از ائمه طاهرين مذكوره در برهان اينكه وحي شد بحضرت موسي [ع] که بني اسرائيل که ايمان آوردند بردار و شبانه از مصر خارج شويد چون فرعون جمعآوري كرد لشگر انبوهي که با موسي
جلد 10 - صفحه 450
و بني اسرائيل جنگ كند و تمام آنها را بقتل رساند و چون صبح شد ديدند که آنها از مصر خارج شدهاند فرعون با جنود خود در تعقيب آنها حركت كردند بني اسرائيل رسيدند كنار درياي رود نيل و از آن طرف لشگر فرعون هم دارند ميآيند بحضرت موسي گفتند إِنّا لَمُدرَكُونَ شعراء آيه 61، الان ميرسند و ما را بقتل ميرسانند حضرت موسي فرمود كَلّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهدِينِ شعراء آيه 62، پس خطاب شد بموسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ البَحرَ شعراء آيه 63، پس دوازده جاده در دريا باز شد و بني اسرائيل گذشتند آخر بني اسرائيل که از دريا بيرون آمد فرعون و جنودش رسيدند فرعون ديد ميان دريا جادهها است فهميد اينکه از روي اعجاز است نه جرئت ميكند وارد اينکه جادهها شود و نه ميخواهد خود را در مقابل جنودش كوچك كند متحير ايستاد جبرئيل بر مادياني جلو اسب فرعون وارد جاده شد ديگر اسب فرعون نتوانست خودداري كند وارد جاده شد جنودش هم بهمراهي او وارد شدند فرعون رسيد بآخر جاده خشنود از اينكه الان خارج ميشود و آخر لشگرش وارد جاده شدند يك مرتبه آنها سر بهم آوردند و تمام آنها غرق شدند.
لذا ميفرمايد وَ جاوَزنا بِبَنِي إِسرائِيلَ البَحرَ يعني گذرانيديم بني اسرائيل را بحر را از بحر گذر كردند فَأَتبَعَهُم فِرعَونُ وَ جُنُودُهُ در تعقيب بني اسرائيل آمدند فرعون و لشگر آن که در بعض اخبار متجاوز از دو كرور بودند و در جادههاي بحر وارد شدند بَغياً وَ عَدواً بغي ظلم است و عدو تجاوز است يعني اراده گرفتن بني اسرائيل و بقتل رسانيدن آنها را داشتند که يك مرتبه آب تمام آنها را گرفت.
حَتّي إِذا أَدرَكَهُ الغَرَقُ فرعون را غرق گرفت قالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَت بِهِ بَنُوا إِسرائِيلَ اقرار بتوحيد نمود لكن در حال الجاء و نزول بلاء و در اينکه حال ايمان بنص آيات پذيرفته نيست فَلَمّا رَأَوا بَأسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ
جلد 10 - صفحه 451
وَحدَهُ وَ كَفَرنا بِما كُنّا بِهِ مُشرِكِينَ فَلَم يَكُ يَنفَعُهُم إِيمانُهُم لَمّا رَأَوا بَأسَنا الاية مؤمن آيه 84، و نيز ميفرمايد يَومَ يَأتِي بَعضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنفَعُ نَفساً إِيمانُها لَم تَكُن آمَنَت مِن قَبلُ أَو كَسَبَت فِي إِيمانِها خَيراً انعام آيه 159، و نيز ميفرمايد وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ انعام آيه 12، و در اخبار داريم
(التوبة قبل المعاينة)
وَ أَنَا مِنَ المُسلِمِينَ يعني تسليم موسي ميشوم و هر چه بفرمايد اطاعت ميكنم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 90)- آخرین فصل مبارزه با ستمگران: در اینجا آخرین مرحله مبارزه بنی اسرائیل با فرعونیان و سرنوشت آنها، در عباراتی کوتاه اما دقیق و روشن، ترسیم شده است.
نخست میگوید: «ما بنی اسرائیل را (به هنگام مقابله با فرعونیان در حالی که تحت فشار و تعقیب آنها قرار گرفته بودند) از دریا (شط عظیم نیل که به خاطر
ج2، ص312
عظمتش کلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور دادیم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ).
«فرعون و لشکرش برای کوبیدن بنی اسرائیل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقیب آنها پرداختند» اما به زودی همگی در میان طوفان امواج نیل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً).
این جریان ادامه یافت «تا این که غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر کاهی بر روی امواج عظیم نیل میغلتید، در این هنگام پردههای غرور و بیخبری از مقابل چشمان او کنار رفت، و نور توحید فطری درخشیدن گرفت) فریاد زد: من ایمان آوردم که معبودی جز آن کس که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد» (حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ).
نه تنها با قلب خود ایمان آوردم بلکه عملا هم «در برابر چنین پروردگار توانایی تسلیمم» (وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
در واقع هنگامی که پیشگوییهای موسی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و فرعون بیش از پیش از صدق گفتار این پیامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمایی او را مشاهده کرد، ناچار اظهار ایمان نمود، به امید این که همان گونه که «خدای بنی اسرائیل» آنها را از این امواج کوه پیکر رهایی بخشید، او را نیز رهایی بخشد.
ولی بدیهی است چنین ایمانی که به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار میشود، در واقع یک نوع ایمان اضطراری است، که هر جانی و مجرم و گنهکاری از آن دم میزند، بیآنکه ارزشی داشته باشد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم